خجسته ٔ کاشانی . [ خ ُ ج َ ت َ ی ِ ] (اِخ ) نام یکی از شعرای دوره ٔ قاجارهاست و اینکه شرح حال او بقلم رضاقلی خان هدایت : اسمش میرزامحمدخان فرزند ارجمند محمد حسینخان ملک الشعرای متخلص به عندلیب و و نبیره ٔ مرحوم فتحعلی خان ملک الشعراء متخلص بصبا و برادر کهتر محمودخان ... این جوان دبیر نیکو خط خوش اخلاق بلندهمت عالی فطرت هم از مبادی ایام شباب تحصیل متداوله کرده در صحبت عم اکرم خود ابوالقاسم خان فروغ که حکیمی است کامل وادیبی فاضل اکتساب قواعد و قوانین ادبیه عربیه نموده با حظی وافر و حاصل وافی است تتبعی در نظم و نثر وآثار و اخبار فصحا و بلغای عرب و عجم کرده استحضار و استخبار کامل از امثال و انساب و اقوال و القاب جاهلین و مخضرمین و غیرهم حاصل آورده در طریقه نظم فارسی مایل بشیوه ٔ حکیم احمدبن یعقوب منوچهری از شعرای بزرگ محمودی است و اغلب قصاید و مسمطات او را جوابی گفته که نهایت امتیاز دارد صاحب اخلاق حمیده و اوصاف پسندیده و طبع قادر و سلیقه ٔ مستقیم است . از اوست :
دوش آمد از بهار ببستان سفیرها
کز باغ مرغ کرد بشادی صفیرها
خوبان باغ یکسره کردند بهر او
بر رخ طرازها و ببر در حریرها
خیمه کشیده نارونان بر مطافها
سایه فکنده بیدبنان بر غدیرها
هم صلصلان شدند بآوا لبیدها
هم بلبلان شدند بآوا جریرها.
و باز از اوست :
نامه ای دوش رسید از بر دلدار مرا
که همی چند گذاری بر اغیار مرا
قدر من هیچ ندانی تو و غیرت نبری
که به اغیار سپاری و کنی خوار مرا
یوسف عهدم و افتاد بزندان وفا
که همی سجده برد ثابت و سیار مرا.
(از مجمع الفصحاء چ 1 ج 2).