اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خجسته لقا

نویسه گردانی: ḴJSTH LQA
خجسته لقا. [ خ ُ ج َ ت َ / ت ِ ل ِ ] (ص مرکب ) خجسته طلعت . خجسته رو. آن که طلعتش خجسته است . آنکه لقایش خجسته است :
مهرگانش خجسته باد چنان
کو خجسته پی و خجسته لقاست .

فرخی .


و در موضع سقاة هر خوش پسری ... خجسته لقایی ... کمر بر میان بسته . (تاریخ جهانگشای جوینی ).
دلیل راه شو ای طایر خجسته لقا
که دیده آب شد از شوق خاک آن درگاه .

حافظ.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.