اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خجل شدن

نویسه گردانی: ḴJL ŠDN
خجل شدن . [ خ َ ج ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) شرمسارشدن . سرافکنده شدن . خجلت کشیدن . شرمساری بردن . آزرم کردن . شرم زده شدن :
آن یهودی شد سیه روی و خجل
شد پشیمان زین سبب بیمار دل .

مولوی .


خجل شوند کنون دختران مصر چمن
که گل ز خار برآیدچو یوسف از زندان .

سعدی .


یکی قطره باران ز ابری چکید
خجل شد چو پهنای دریا بدید.

سعدی (بوستان ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.