اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خداخدا کردن

نویسه گردانی: ḴDʼḴDʼ KRDN
خداخدا کردن . [ خ ُ خ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پناه به خدا بردن . (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) :
خداخدا کنم از کثرت بتان شب و روز
که در میان نشود گم ره خدادانی .

ملاطغرا (از آنندراج ).


|| بسیار یاد کردن . (از آنندراج ) :
چسان ز دست گذارم قبول دامانش
که یافتم بت خود راخداخدا کرده .

میرزا عبدالغنی (از آنندراج ).


|| ترسان ترسان کار کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.