خدای تعالی . [ خ ُ ت َ لا ](اِخ ) خدای بزرگ . خدای برتر. کنایه از علام الغیوب . عالم الغیب . عالم الغیب والشهاده . ستارالعیوب . نهان دان . (یادداشت بخط مؤلف )، ایزد متعال
: ابوجعفرامام قائم به امرﷲ امیرالمؤمنین دراز گرداند خدای تعالی زندگی او را. (تاریخ بیهقی ). که خدای تعالی بندگان عاقل را دوست دارد. (کلیله و دمنه ٔ بهرامشاهی ).
خصمان اسیر قهرتو تا هم بدست قهر
بنیادشان خدای تعالی برافکند.
خاقانی .