گفتگو درباره واژه گزارش تخلف خدمت گزاردن نویسه گردانی: ḴDMT GZʼRDN خدمت گزاردن . [ خ ِ م َ گ ُ دَ ] (مص مرکب ) شرط ادب بجای آوردن : سلام کرد و خدمت بگزارد. (تاریخ بخارای نرشخی ). || بلوازم بندگی و طاعت قیام کردن : نگنجد کرمهای حق در قیاس چه خدمت گزارد زبان سپاس .سعدی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود