اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خدنگ افکن

نویسه گردانی: ḴDNG ʼFKN
خدنگ افکن . [خ َ دَ اَ ک َ ] (نف مرکب ) آنکه خدنگ افکند. آنکه تیراندازد. تیرافکن . تیرانداز. خدنگ انداز :
پیاده سپر در سپر آخته
خدنگ افکن از پس کمین ساخته .

اسدی (گرشاسب نامه ).


ز شست خدنگ افکنان خاست جوش
کمان گوشه ها گشت همراز گوش .

اسدی (گرشاسب نامه ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.