اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خدو انداختن

نویسه گردانی: ḴDW ʼNDʼḴTN
خدو انداختن . [ خ ُ / خ َ اَ ت َ ] (مص مرکب ) تف انداختن . آب دهان انداختن . خدو افکندن . بصق . (از منتهی الارب ) :
او خدو انداخت بر رویی که ماه
سجده آرد پیش او در سجده گاه .

مولوی (مثنوی ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.