اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خذا

نویسه گردانی: ḴḎʼ
خذا. [ خ َ ] (ع مص )سست و کوفته گردیدن گوش و از بیخ گوش رو بصورت افتادن آن و آن در اسب و خر و خرگوش است و این یا از حیث خلقت است یا امری عارضی است . (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از متن اللغة) (اقرب الموارد). صاحب صبح الاعشی آنرا از عیوب خلقی اسب شمرده و می گوید: و هو ان یکون اذناه مستر خیتین منکوستین نحو العینین و الخدین ، کاذان الکلاب السلوقیه . (صبح الاعشی ج 2 ص 24).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
خضع. [ خ َ ض َ ] (ع مص ) راضی گردیدن بخواری . منه : خضع الرجل خضعاً. || گردن کج کردن اسب و شتر. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان ا...
خزع . [ خ َ ] (ع مص ) واپس ایستادن . (از تاج المصادر بیهقی ). تخلف کردن از یاران . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ). || ب...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.