خر
نویسه گردانی:
ḴR
خر. [ خ َرر ] (ع اِ) مرگ . (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد). || شکاف . (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). || (مص ) درآمدن بر کسی بناگاه از جایی نامعلوم . (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۱۰۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
واژه ی کهره khara در سنسکریت به معنی خر است؛ و واژه ی کهرو kharu که از khara + «او u» ساخته شده، به معنی خنگ، کودن، دبنگ، ببو، ابله، احمق و... است. **...