اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خراب آبادکن

نویسه گردانی: ḴRʼB ʼABADKN
خراب آبادکن . [ خ َ ک ُ ] (نف مرکب ) آبادکننده ٔ خرابی . سازنده ٔ ویرانی :
وگر دارد خرابی سوی او راه
خراب آبادکن بس دولت شاه .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.