خرج شدن
نویسه گردانی:
ḴRJ ŠDN
خرج شدن . [ خ َ ش ُ دَ ](مص مرکب ) مصرف شدن . بکار رفتن : و آنرا که زکام بسیار افتد اندر حال تندرستی گرمابه و عرق آوردن سود دارد ازبهر آنکه رطوبتها و بخارها که سبب زکام و نزله است بعرق خرج شود. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
خرج راه شدن . [ خ َ ج ِ ش ُ دَ ](مص مرکب ) در راه سفر مردن . (آنندراج ) : مرو ز راه به امیدتوشه ٔ دگران که چون پیاده ٔ حج خرج راه خواهی شد...