گفتگو درباره واژه گزارش تخلف خردل زده نویسه گردانی: ḴRDL ZDH خردل زده . [ خ َ دَ زَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) آنکه او را خردل ناراحت کرده است . آنکه خوردن خردل او را ناراحت نموده . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود