گفتگو درباره واژه گزارش تخلف خرزن نویسه گردانی: ḴRZN خرزن . [ خ َ زَ ] (اِ مرکب ) تازیانه که بدان خر را رانند. (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ) : شیر غران هیزمش را می کشیدبر سرهیزم نشسته آن سعیدتازیانه ش مار نر بود از شرف مار را بگرفته چون خرزن بکف .مولوی (مثنوی ، در مدح شیخ ابوالحسن خرقانی ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی خر زن به کسی که بسیار مطالعه می کند علاوه بر واژه ی خرخون واژه ی خرزن هم نسبت داده می شود نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود