اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خرسوار

نویسه گردانی: ḴRSWʼR
خرسوار. [ خ َ س َ ] (اِ مرکب ) آنکه بر خر سوار است . حَمّار. (یادداشت بخط مؤلف ) :
به اره مر خر دجال را میان ببرم
که خر سوار بیندازد از نهیب عصا.

سوزنی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
خرس وار. [ خ ِ ](ص مرکب ، ق مرکب ) مانند خرس . شبیه خرس : بر خواب و خورد فتنه شدستند خرس وارتا چند گه چنو بخورند و فرومرند.ناصرخسرو.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.