خرص
نویسه گردانی:
ḴRṢ
خرص . [ خ ُ ] (ع اِ) خَرص . رجوع به خَرص و خِرص شود. || حلقه ای از زر و سیم . || حلقه ٔ گوشواره . || حلقه ٔ خرد از زیور. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ). || شاخ خرمای بزرگ دورکرده . (منتهی الارب ). || میخ چوبی که بخیک درزنند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || نیزه و سنان . || شاخ درخت . || زنبیل . || جامه دان . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ). || شی ٔ. چیزی اندک ، منه : مایملک خرصاً؛ چیزی ندارد. (منتهی الارب ). ج ، خِرصان ، خُرصان . || چوبی که بدان انگبین چینند. (منتهی الارب ). ج ، اخراص .
واژه های همانند
۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
در اخترشناسی، به جای به کارگیری نام های برگرفته از سنسکریت، نام های عربی: دبه، مراق، مغرز، فخذ، جون، عناق و قائد را به کار برده اند. جایگزین پارسی آنه...
نگاه کنید به: نام پارسی ستارگان خرس بزرگ در همین لغتنامه.