اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خرف خوی

نویسه گردانی: ḴRF ḴWY
خرف خوی . [ خ َ رِ ] (ص مرکب ) گول . احمق . بی شعور. نادان :
گاو خرف خوی خرطبیعت نادان
جز که ز پهلوی خود کباب نیابد.

ظهیر.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.