گفتگو درباره واژه گزارش تخلف خرف کردن نویسه گردانی: ḴRF KRDN خرف کردن . [ خ َ رِ / خ ِ رِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مبهوت کردن . گنگ کردن . کندفهم کردن : خیالش خرف کرده کالیوه رنگ بمغزش فروبرده خرچنگ چنگ .سعدی (بوستان ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود