گفتگو درباره واژه گزارش تخلف خرقه دوز نویسه گردانی: ḴRQH DWZ خرقه دوز. [ خ ِ ق َ / ق ِ] (نف مرکب ) وصله کننده . (ناظم الاطباء) : گه آسوده در گوشه ای خرقه دوزگه آشفته در مجلسی خرقه سوز. سعدی (بوستان ).|| مفلس . محتاج . درویش . فقیر. (از ناظم الاطباء). || صوفی . (یادداشت بخط مؤلف ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود