اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خرقه فکندن

نویسه گردانی: ḴRQH FKNDN
خرقه فکندن . [ خ ِ ق َ / ق ِ ف َ / ف ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خرقه تسلیم کردن . کنایه از تسلیم شدن است :
من خرقه فکنده ام ز عشقت
باشد که بوصل تو زنم چنگ .

سعدی (طیبات ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.