اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خرم

نویسه گردانی: ḴRM
خرم . [ خ ُ رَ ] (ص ) مخفف خُرّم . خندان . خوشوقت . شادمان . (از ناظم الاطباء) :
خرم میزی که تا سبزی برآید.

(ویس و رامین ).


از تیغ او ولایت بدخواه او خراب
از رای او ولایت احباب او خرم .

فرخی .


چرا نه مردم عاقل چنان بود که بعمر
چو دردسر رسدش مردمان دژم گردند
چنان نباید گشتن که گر سرش ببری
بسر بریدن او دوستان خرم گردند.

عسجدی .


ایزد ازخلق تو آرد در جهان پیدا بهار
زآن چو نیسان اندرآمد زآن شود گیتی خرم .

مسعودسعد.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
خرم آباد بهار. [ خ ُرْ رَ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان تبادکان بخش حومه ٔ شهرستان مشهد واقع در 5هزارگزی شمال مشهد و دوهزارگزی باختر مالرو عمومی ...
بابک خرم دین . یا خرمی [ ب َ ک ِ خ ُ ر رَ ](اِخ ) ابن الندیم در الفهرست آرد: واقدبن عمرو تمیمی که تاریخ بابک کرده است گوید: پدر بابک روغنگری...
جامع خرم آباد. [ م ِ ع ِ خ ُرْ رَ ] (اِخ ) مسجدی است در خرم آباد که شاه پرور سلطان دختر اغرلو سلطان بسال 970 هَ .ق . آن را ساخته است و بعده...
خرم آباد شبجره . [ خ ُرْ رَ ش َ ج ِ رِ ] (اِخ ) ده کوچکی است ازدهستان سیریز بخش زرند شهرستان کرمان ، واقع در 40هزارگزی شمال باختری زرند و 6هز...
خرم مازندرانی . [ خ ُرْ رَ م ِ زَ دَ ] (اِخ ) اسمش حسین ، اصلش خراسانی ، موطنش ساری ، شغلش عطاری ، مشربش تصوف ، مذهبش تعشق ، طرزش کسب اخلاق ،...
خرم آباد دینه سر. [ خ ُرْ رَ ن ِ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فریم بخش دودانگه ٔ شهرستان ساری ، واقع در 7هزارگزی جنوب خاوری دینه سر. این ن...
خرم سنه ٔ اردلانی . [ خ ُرْ رَ س َ ن ِ ی ِ اَ دَ ] (اِخ ) نام وی میرزا فتح اﷲ خلف میرزا عبداﷲ وزیر ولایت سنندج کردستان بود و در زمان لطفعلی خا...
همایون خرم (زادهٔ ۱۳۰۹ در بوشهر[۱] - درگذشتهٔ شامگاه ۲۸ دی ۱۳۹۱ در تهران)، نوازندهٔ نامدار ویولن، موسیقی‌دان و آهنگ‌ساز موسیقی ایرانی بود. او یکی از ا...
« قبلی ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ صفحه ۱۳ از ۱۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.