خرم
نویسه گردانی:
ḴRM
خرم . [ خ ُرْ رَ ] (اِخ ) نام روستائیست به جنب اردبیل . (معجم البلدان ). مولد بابک خرم دین در این قریه اتفاق افتاد و خرمیه اصحاب بابک منسوب به این ناحیه می باشند. در منتهی الارب این ده از دههای فارس آمده است ولی صحیح قول یاقوت در مرآت البلدان می باشد.
واژه های همانند
۱۲۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
خرم دین . [ خ ُرْ رَ ] (اِخ ) نام عقیدتی بوده است که بابک بر آن بوده . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به بابک خرم دین شود : بعد از آن حوشب ...
خرم دان . [ خ ُرْ رَ ] (اِ مرکب ) کیسه ٔ چرمین که درویشان و مسافران در کنار خود می بندند. (منتهی الارب ) (از لسان العرب ) (از تاج العروس ).
خرم درق . [ خ ُرْ رَ دَ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه ، واقع در 7هزاروپانصدگزی شمال قره آغاج و 23هزارگز...
خرم دره . [ خ ُرْ رَ دَ رِ ] (اِخ ) نام قریه ای است از مَحال ّ ابهررود زنجان . (ناظم الاطباء). قریه ای است در راه تبریز که کاروان در آن نزول...
خرم رود. [ خ ُرْ رَ ] (اِخ ) یکی ازدهستانهای سه گانه ٔ شهرستان تویسرکان . این دهستان درشمال شهرستان واقع و محدود است از طرف شمال به بخش اس...
خرم رود. [ خ ُرْ رَ ] (اِخ ) نام رودیست که از دهستان خرم رودفوق سرچشمه می گیرد و از حدود آبادی شهرستانه پس از مشروب نمودن قراء مجاور در حدو...
خرم رود. [ خ ُرْ رَ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان دیلمان بخش سیاهکل دیلمان شهرستان لاهیجان ، واقع در 8هزارگزی خاور دیلمان . این ناحیه کوهستانی...
خرم روز. [ خ ُرْ رَ رو ] (اِ مرکب )نام روز هشتم است از هر ماه شمسی . گویند ملوک عجم در این روز لیکن در ماه دی که آن ماه دهم است از ساله...
خرم روی . [خ ُرْ رَ روی ْ ] (ص مرکب ) خوشروی . بشاش : غلام روی آن ماهم کز او گشتم خوش و خرم که خوش لب عذرخواهی بود و خرم روی دلخواهی .امیر...
خرم زار. [ خ ُرْ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جره ٔ بخش مرکزی شهرستان کازرون ، واقع در 63هزارگزی جنوب خاوری کازرون کنار راه فرعی کازرون ب...