اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خرم

نویسه گردانی: ḴRM
خرم . [ خ ُ ] (اِخ ) نام کوههای کوچکی بوده است بکاظمیه . (از جوالیقی ص 131).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۱ ثانیه
چم خرم . [ چ َ خ ُرْ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان آیدغمش بخش فلاورجان شهرستان اصفهان که در 40 هزارگزی جنوب باختر فلاروجان و 2 هزارگزی خاور پ...
خرم باش . [ خ ُرْ رَ ] (اِ) پرده دار. حاجب . در اطراف شاه [ بزمان ساسانیان ] درباریانی بودند دارای القاب و مناصب عالیه از قبیل دربذ یا رئیس ...
خرم بخت .[ خ ُرْ رَ ب َ ] (اِخ ) نام یکی از پادشاهان تیموری است در دهلی هندوستان . رجوع بقاموس الاعلام ترکی شود.
خرم بگ . [خ ُرْ رَ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ریوند بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور واقع در سه هزارگزی باختر نیشابور. این دهکده در جلگه واقع ...
خرم بو. [ خ ُرْ رَ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان حومه ٔ بخش رودبار شهرستان رشت واقع در دوهزارگزی شمال رودبار متصل به قصبه ٔ تکلیم . این ناحی...
خرم پی . [ خ ُرْ رَ پ ِ ] (اِخ ) نام ایستگاهی است میان زنجان و نیک پی خط قزوین -تبریز در 331هزارگزی تهران . (یادداشت بخط مؤلف ).
خرم دشت . [ خ ُرْ رَ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان کاشان ، واقع در 21هزارگزی جنوب خاوری کاشان و 2هزارگزی باختر شوس...
خرم شاه . [ خ ُرْ رَ ](اِخ ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان یزد. این ده درجلگه واقع است با آب و هوای معتدل . آب آن از قنات ومحصول آن غلا...
خرم کوه . [ خ ُرْ رَ ] (اِخ ) دهی است جزء بلوک فاراب دهستان عمارلوی بخش رودخانه ٔ شهرستان رشت . این ناحیه در جنوب خاوری رودبار و 49هزارگزی...
خرمبید، شهرستانی کوهستانی در شمال استان فارس با آب و هوایی سرد و خشک با مرکزیت صفاشهر. دارای سه شهر با نام های دهبید، خرمی و قادرآباد.
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۱۳ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.