خرم شدن . [ خ ُرْ رَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) شاد شدن . خوش شدن
: مخرام و مشو خرم از اقبال و زمانه
زیرا که نشد وقف تو این مرکز غبرا.
ناصرخسرو.
مبادا که فردا بخون منش
بگیرند و خرم شود دشمنش .
سعدی (بوستان ).
هرگز به پنجروزه حیات گذشتنی
خرم کسی شود مگر از موت غافلی ؟
سعدی .