گفتگو درباره واژه گزارش تخلف خرمن سوخته نویسه گردانی: ḴRMN SWḴTH خرمن سوخته . [ خ ِ / خ َ م َ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) آنکه خرمن او سوخته است . کنایه از مفلس و بیمایه . آنکه مایه بباد داده است . (از برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) : زآنکه هر بدبخت خرمن سوخته می نخواهد شمع کس افروخته .مولوی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه واژه معنی خرمن سوخته خرمن سوخته . [ خ َ م َت َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان قزوین ، واقع در 15هزارگزی قزوین و چهارهزارگزی راه محمدآباد عل... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود