اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خرم نهان

نویسه گردانی: ḴRM NHAN
خرم نهان . [ خ ُرْ رَ ن ِ / ن َ ] (ص مرکب ) آسوده دل . مشعوف . خوشدل . (از ناظم الاطباء) :
هنر گیرد این شاه خرم نهان
زفرمان او شاد گردد جهان .

فردوسی .


خردمند و دانا و خرم نهان
تنش زین جهانست و دل زآن جهان .

فردوسی .


سوی مرز ایران نهادند روی
دو خرم نهان شاد و آرام جوی .

فردوسی .


یکی گفت کای شاه خرم نهان
سخن راندی چند پیش مهان .

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.