گفتگو درباره واژه گزارش تخلف خر و بار نویسه گردانی: ḴR W BAR خر و بار. [ خ َ رُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) زاد و توشه . زاد و راحله . بار : گر بقیامت رویم بی خر و بار عمل به که خجالت بریم چون بگشایند بار.سعدی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۲ ثانیه واژه معنی بی خر و بار بی خر و بار. [ خ َ رُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) بی چیز. فقیر. رجوع به ماده ٔ بعد شود. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود