اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خروج کردن

نویسه گردانی: ḴRWJ KRDN
خروج کردن .[ خ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بیرون آمدن بر. بجنگ و خلاف برخاستن . برآغالیدن . شورش کردن . بضد کسی برخاستن : عمربن عبدالعزیز که خروج کرد و منصوره بگرفت از این شهر بود. (حدود العالم ). و حدیث این لشکرها خود بدان جای رسید که ایشان بر یکدیگر خروج کنند که او پادشاهی به سهم کرده بر پسران خویش و الملوک غیور. (تاریخ سیستان ). پس یکی خروج کرد نام او شهربراز وملک بگرفت اما بقائی نکرد. (فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 24). نامه ای آورد از ابوالعباس امیر طبرستان . نامه برخواند نوشته بود که حسین بن علا خروج کرده و بیشتر از ولایت گرگان و طبرستان گرفت . (تاریخ بخارای نرشخی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.