اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خریشیده شدن

نویسه گردانی: ḴRYŠYDH ŠDN
خریشیده شدن . [ خ َ دَ / دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) خراشیده شدن . (یادداشت بخط مؤلف ) :
نبردمش فرمان ، همه موی من
بکند و خریشیده شد روی من .

فردوسی (از لغت نامه ٔ اسدی ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.