اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خزان رسیده

نویسه گردانی: ḴZʼN RSYDH
خزان رسیده . [ خ َ رَ / رِ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) پژمرده . خزان دیده :
مجنون چو گل خزان رسیده
می گشت میان آب دیده .

نظامی .


کای تازه گل خزان رسیده
رفتی ز جهان جهان ندیده .

نظامی .


لیلی سمن خزان ندیده
مجنون چمن خزان رسیده .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.