خزعل خان . [ خ َ ع َ ] (اِخ ) شیخ خزعل خان پسر حاجی جابرخان از طایفه بنی کعب عرب خوزستان ملقب به معزالسلطان و سردار اقدس بسال
1280 هَ . ق .بدنیا آمد. وی سردار معروف و بسیار با نفوذ عرب محمره ای بود و بعدها بدست رضاشاه اسیر و مقیم طهران گردید و آنقدر در اسارت بود تا در شب چهارم خرداد سنه ٔ
1315 هَ . ش . مطابق با چهارم ربیعالاول سنه ٔ
1355 هَ . ق . به وسیله ٔ اعوان رکن الدین خان مختاری رئیس نظمیه وقت در عهد رضاشاه بسن هفتادوپنج سالگی خبه گردید. بازماندگان آن مرحوم جسد او را در امامزاده عبداﷲ واقع در نزدیکی حضرت عبدالعظیم تهران به امانت گذاردند و هنوز هم بحال امانت در آنجاست . قتله ٔ او نیز بعد از شهریور
1320 هَ . ش . محاکمه شدند و از جهت قتل او محکوم گردیدند. در جلد دوم
۞ کتاب ملوک العرب
۞ ذکری ازاو رفته بدین شرح : مرحوم شیخ خزعل خان را قصر مجلل قشلاقی در کویت ساحل غربی خلیج فارس است و زمستانها راوی در آنجا می گذراند من (امین ریحانی مؤلف ملوک العرب ) با او در این قصر ملاقات کردم او قریب شصت سال عمر داشت و بسیار جوان می نمود. چون شیعه بود طرفداری از متعه می کرد و خود بیش از
60 زن داشت و اولاد این زنها را اغلب نمی شناخت و اکثر اتفاق می افتاد که چون صغیری از او پیش او می آمد او از طفل کوچک می پرسید مادرت کیست . و باز درباره ٔ او می گویند: شیخ وسیله ٔ بسیارمؤثری در اطفاء نایره فتنه و فساد دارد و آن این است که هر وقت می بیند شورشی در قلمرو او ایجاد شده فوراً جویا میشود که آیا رئیس فتنه را دختری است یا نه چون می بیند که او را دختری است آناً آن دختر را بزنی می گیرد و فتنه می خوابد. او را کتابی بوده موسوم به «الریاض الخزعلیه فی سیاسةالانسانیه » که در مصر بسال
1321 هَ . ق . در
403 صفحه بطبع رسیده است . شیخ خزعل در اوائل حکومت رضاشاه بظاهر شورشی کرد و رضاشاه بنفس خود برای امنیت بمنطقه ٔ او رفت و شورش را خواباندو بعدها هم دستور داد تا او را بگیرند و بتهران در حبس نظر نگاهدارند و سرانجامش آن شد که نوشته آمد.