اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خسارت

نویسه گردانی: ḴSART
خسارت . [ خ ِ رَ ] (ع اِ) زیان . ضرر. (از ناظم الاطباء) : مردمان خراسان از خسارت و تاراج فارغ شوند. (تاریخ بیهقی ). || کم آمدن حاصل فروش از قیمت خرید. ضرر در تجارت و زیان در معامله . (از ناظم الاطباء) : بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد. (گلستان سعدی ).
عشق را فایده در کوی زیانکاران است
هر که زین کوی سفر کرد خسارت برده .

نظیری (از آنندراج ).


|| عاهت . (یادداشت بخط مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: ویژات vižāt (سغدی: vižat) ***فانکو آدینات 09163657861
خسارت دیدن . [ خ ِ رَ دی دَ ] (مص مرکب ) ضرر دیدن . زیان دیدن . کم شدن نتیجه ٔ فروش از قیمت خرید. (یادداشت بخط مؤلف ).
جبران خسارت. اصطلاح حقوقی است، هرگاه در اثر عدم انجام تعهد و التزام یا در اثر اقدام به امری بالمباشر و یا بالواسطه بدیگری زیانی مادی یامعنوی وارد شود ...
خسارت داشتن . [ خ ِ رَ ت َ ] (مص مرکب ) ضرر داشتن . زیان داشتن . کم آوردن حاصل فروش از مبلغ پرداختی برای خرید. (یادداشت بخط مؤلف ).
خسارت کشیدن . [ خ ِ رَ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) متحمل خسارت شدن . ضرر بردن . زیان کردن . (یادداشت بخط مؤلف ). || تاوان دادن . جبران ضرر کس...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.