گفتگو درباره واژه گزارش تخلف خسته روی نویسه گردانی: ḴSTH RWY خسته روی . [ خ َ ت َ / ت ِ ] (ص مرکب ) صورت مجروح . رخسارمجروح . کنایه از مصیبت زدگی است که بر اثر آن مصیبت زدگان روی خود را می کنند و مجروح می کنند : همه کنده موی و همه خسته روی همه شاه گوی و همه شاه جوی .فردوسی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود