اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خشک آوردن

نویسه گردانی: ḴŠK ʼAWRDN
خشک آوردن . [ خ ُ وَ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از سخن نگفتن و سکوت کردنی باشد از غایت اعراض و بی دماغی :
مستی فزود اندر سرم
خامش کنم خشک آورم
خواهی تمامش بشنوی
امشب برو فردا بیا.

مولوی (از انجمن آرای ناصری ).


خشک می آورد او را شهریار
او مکرر کرد رقعه چندبار.

مولوی (مثنوی ).


|| اصطلاحی است در تداول حمامیان بمعنی لنگ خشک آوردن برای مشتری . (یادداشت بخط مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.