گفتگو درباره واژه گزارش تخلف خشک بیخ نویسه گردانی: ḴŠK BYḴ خشک بیخ . [ خ ُ ] (ص مرکب ) ریشه ٔ خشک ، بیخ خشک . چون :درخت خشک بیخ را هیزم شکن برید. || (اِ مرکب ) خشک ریشه ؛ ریشه وقتی که خشک شده باشد : خشک بیخ آرزو را فتح باب از دیده سازکان گلستان را از این به نم نخواهی یافتن .خاقانی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود