خشک جنبان . [ خ ُ جُم ْ ] (نف مرکب ) کسی که جنبش و حرکات وی بی نفع و فایده باشد. (از ناظم الاطباء) (برهان قاطع) (انجمن آرای ناصری )
: نپذیرد نماز بار خدای
خشک جنبان بود همیشه گدای .
سنائی (از انجمن آرای ناصری ).
چون حدث کردی تو ناگه در نماز
گویدت سوی طهارت رو بتاز
ور نرفتی خشک جنبان میشوی
خود نمازت رفت بنشین ای غوی .
مولوی (از انجمن آرای ناصری ).