اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خشک خار

نویسه گردانی: ḴŠK ḴAR
خشک خار. [ خ ُ ] (اِ مرکب ) خار خشک . || آهنی که در بیابان در راه دشمن ریزند تا مانع از عبور سوار و پیاده گردد. (از ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
خار خشک . [ رِ خ ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خاری که ازسبزی افتاده و خشک شده است . ضَریع. (منتهی الارب ).
خار خشک زهردار. [ رِ خ ُ ک ِ زَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خارخشکی که سم دارد و استعمالش مسمومیت آرد. ضریع. (بحر الجواهر).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.