اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خشک دامان

نویسه گردانی: ḴŠK DʼMAN
خشک دامان . [ خ ُ ] (ص مرکب ) نیکوکار. پاکدامن . خشک دامن . مقابل تردامن :
خشک دامان شوم انشأاﷲ.

خاقانی .


اصفیا را پیش کوه استاده سوزان دل چو شمع
همچو شمعاز اشک غرق و خشک دامان دیده اند.

خاقانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.