خشکسر
نویسه گردانی:
ḴŠKSR
خشکسر.[ خ ُ س َ ] (اِخ ) دهی از ده های ساری به مازندران . (از مازندران و استرآباد رابینو بخش انگلیسی ص 122).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
خشک سر. [ خ ُ س َ ] (ص مرکب ) دیوانه . سودائی مزاج . تندخوی که آن را کله خشک نیز گویند. (از انجمن آرای ناصری ) (از ناظم الاطباء) (از برهان قا...
متعصب، تندخوی، تند مزاج، هوادار بی منطق، کله خشک، ستیهنده