اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خشک و تر

نویسه گردانی: ḴŠK W TR
خشک و تر. [ خ ُ ک ُ ت َ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ، اِ مرکب ) نیک و بد. (شرفنامه ٔ منیری ). دو چیز ضد را گویند چون نیک و بد و قلیل و کثیر :
همتم از سر گیهان خورد آب
ننگ خشک و تر گیهان چه کنم .

خاقانی (از آنندراج ).


|| وسائل . زادراه :
ایمن بنشیند ز بیم رفتن
تا بر سفرش خشک و تر نباشد.

ناصرخسرو.


|| ماحضری . (شرفنامه ٔ منیری ) : انواع خوردنیها.
نه بسیارخواریم چون گاو و خر
نه لب نیز بربسته ازخشک و تر.

نظامی (اقبالنامه ص 230).


|| آب و خاک :
ترا معلوم گرداند از این دریای ظلمانی
که او این عالم سفلی چرا بر خشک و تر دارد.

ناصرخسرو.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
تر و خشک . [ ت َ رُ خ ُ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) نمدار و بی نم . (ناظم الاطباء) : بیابان همه آتش افروختندتر و خشک هیزم همی سوختند. فردوسی . |...
تر و خشک کردن . [ ت َ رُ خ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه کودک یا بیماری را پرستاری کردن .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.