اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خشن

نویسه گردانی: ḴŠN
خشن . [ خ َ ش ِ ] (ع ص ) درشت از هر چیز. (قاموس اللغه ). مقابل لین . صلب . زبر. زمخت . ناهموار. ناخوار. ناهنجار. (یادداشت بخط مؤلف ). درشت غیر املس از هرچیزی . (از منتهی الارب ). ج ، خِشان . || یکی از پانزده وجعی که صاحب نام اند: دردی است که با او درشتی و زبری در عضو باشد. (شرح نصاب ) درقانون در مبحث «الاوجاع التی لها اسماء» شیخ می گوید : سبب وجعالخشن ... و صاحب ذخیره خوارزمشاهی گوید: العی است گویی چیزی درشت به آن موضع میرسد.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
خشن بارانی . [ خ َ ش َ ] (اِ مرکب ) جبه ای که درباران می پوشند. (ناظم الاطباء). || کلاهی که از گلیم و گیاه و نمد و جز آن که در هنگام بار...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.