خشن پوشیدن . [ خ َ ش َ دَ ] (مص مرکب ) پوشیدن خشن [ که نوعی پارچه است ] . (یادداشت بخط مؤلف )
: همه دل گوهر و رخ کرده حلی وار چو تیغ
تن خشن پوش چو سوهان بخراسان یابم .
خاقانی .
|| کنایه از منافق بودن و نفاق کردن . (از انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء).