گفتگو درباره واژه گزارش تخلف خصم شکن نویسه گردانی: ḴṢM ŠKN خصم شکن . [ خ َ ش ِ ک َ ] (نف مرکب ) دشمن کش . فاتح . غالب . دشمن از بین برنده . خصم افکن : چو جام گیرد بدره ده است و بنده نوازچو تیغ گیرد گردافکن است و خصم شکن .سوزنی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود