اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خصی کردن

نویسه گردانی: ḴṢY KRDN
خصی کردن . [ خ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) برآوردن خایه های حیوانی یا انسانی و جز آن تا حالت نر بودن بشود. خواجه کردن . (یادداشت بخط مؤلف ) : بازرگانان ، فرزندان ایشان را بدزدند و بیاورند و آنجا خصی کنند و بمصر او را هزار چوب آرند و بفروشند. (حدود العالم ). امیر گفت : بزنند و خصی کرد اگر بمیرد و قصاص کرده باشند. (تاریخ بیهقی ).
گرنه بهرنسل بودی ای وصی
آدم از ننگش بکردی خود خصی .

مولوی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.