اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خط

نویسه گردانی: ḴṬ
خط. [ خ ُطط / خ َطط ] (ع اِ) راه بزرگ . شاهراه . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴۹ مورد، زمان جستجو: ۱.۰۸ ثانیه
خط مدیر. [ خ َطْ طِ م ُ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خطی است خارج شده از مرکز معدل المسیر بطرف مرکز تدویر. (یادداشت بخط مؤلف ).
خط مزور. [ خ َطْ طِ م ُ زَوْ وِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خط فرودینه است که خط هفتم جام جم باشد. (از ناظم الاطباء).
خط مشکل . [ خ َطْ طِ م ُ ک ِ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خط ناخوانا. (از آنندراج ).
ریزه خط. [ زَ / زِ خ َ ] (اِ مرکب ) خط ریزه و باریک . مقابل خط جلی . (ناظم الاطباء).
کوره خط. [ رَ / رِ خ َطط / خ َ ] (اِ مرکب ) خطی بد و ناخوانا یا خطی که بسختی قابل خواندن است به علت ناپختگی خط و کم سوادی نویسنده . خط کسانی...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
خط کوفی نام خطی از خطوط اسلامی است که منسوب به شهر کوفه بوده و گفته می‌شود که در آنجا شکل گرفته و توسعه یافته است. نخستین نسخه‌های قرآن با این خط نوشت...
(به کسی یا چیزی )با القای آنچه که موجب جانبگرایی می شود بر عملکردشخص یا چیزی تاثیر گذاشتن و روند امور را از حالت بیطرفی به مسیر خاصی سوق دادن .
خطّ الرأس. (عبارت عربی) خطّی مجازی (یا خیالی) که قلّه های مرتفع یک رشته کوه را به هم متّصل می نماید. در زبان عربی، قلّه کوه را رأس الجَبَل گویند. رجوع...
« قبلی ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ صفحه ۱۱ از ۲۵ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.