خطا
نویسه گردانی:
ḴṬA
خطا. [ خ ِ ] (اِخ ) نام یک کوه و یا یک زمینی است در سراة. (از معجم البلدان ).
واژه های همانند
۲۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
مادربه خطا. [ دَ ب ِ خ َ ] (ص مرکب ) لفظی است مشهور و دشنامی معروف . (آنندراج ). کلمه ٔ فحش . (ناظم الاطباء). نوعی دشنام است . تمام فحشهای ماد...
ختا. [ خ َ ] (اِخ ) کلمه ای است از «ختای » و آن نام ولایتی است از ترکان و در شعر و نثر فارسی گاهی به این شکل یعنی «ختا» آمده است برای ...
ختاء. [ خ َت ْءْ ] (ع مص ) باز ایستانیدن کسی از کار. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کف . (از اقرب الموارد) (تاج العروس ) (متن اللغة) (لسان ال...
ختع. [ خ َ ] (ع مص ) ۞ رفتن درتاریکی و گذشتن در آن بقصد. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || راهبری کردن در تاریکی شب ۞ . (از متن الل...
ختع. [ خ َ ت ِ ] (ع ص ) دلیل حاذق . راهبر واقف . (از متن اللغة). دلیل ماهری که در حرکت متوقف نشود و حیران نگردد. (معجم الوسیط). || (اِ) کفتار...
ختع.[ خ ُ ت َ ] (ع اِ) کفتار. (از منتهی الارب ). نامی از نامهای کفتار است ولی ثبت نشده است . (از متن اللغة). کفتار ماده . (از ناظم الاطباء). ...
ختع. [ ] (اِخ ) نام سکه ای (= محله ) بوده است به بخارا که نهر «بیکند» از نهر بزرگ شهر (= نهری که از رود سند جدا میشد) نزدیک آغاز «سکه ختع» ...
کاتای (Cathay) (/kæˈθeɪ/) [خطای/ختای] نامی است تاریخی برای چین که مدتها در اروپا [بعنوان سرزمینی متفاوت] بکار می رفت. در اوایل دوره مدرن، اروپایی ها ک...
آهوی ختا. [ ی ِ خ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آهوی تاتار.