اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خطء

نویسه گردانی: ḴṬʼ
خطء. [ خ َ ] (ع مص ) کف انداختن دیگ . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). منه : خطأت القدر بزبدها خطء. (منتهی الارب ). || (ص ) ناراست . ضد صواب . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
چوب خط. [ خ َ ] (اِ مرکب ) قطعه چوبی که بر آن هر دفعه که از کسی چیزی به نسیه خرند خطی یا بریدگی پدید آرند، تا گاه محاسبه آن خطوط و بریدگی...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
هفت خط. [ هََ خ َطط / خ َ ] (اِ مرکب ) کنایت از اقالیم سبعه است . (آنندراج ) : کرد رها در حرم کاینات هفت خط و چارحد و شش جهات . نظامی .|| خطوط جام...
خوش خط. [ خوَش ْ / خُش ْ خ َطط / خ َ ](ص مرکب ) آنکه نیکو نویسد. آنکه خط خوب دارد. || کنایه از جوان مزلف و خوب روی . (از ناظم الاطباء). آنکه...
خط میخی . [ خ َطْ طِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی از خط کهن است . رجوع به کلمه ٔ «خط» و «خاورشناسی » در این لغت نامه شود.- خط میخی وان ؛ ای...
خط نبطی . [ خ َطْ طِ ن َ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خطی است که از خط آرامی ایجاد شده . (از تاریخ ایران باستان ص 16).
خط معما. [ خ َطْ طِ م ُ ع َم ْ ما ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مقابل خط روان . مقابل خط خوانا. || کنایه از ماه نو. (آنندراج ) : دوش بر لوح فلک ...
خط مماس . [ خ َطْ طِ م ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خط مستقیمی که با قسمتی از منحنی در یک نقطه ، مشترک شود.
خط مندل . [ خ َطْ طِ م َ دَ ] (ترکیب اضافی ،اِ مرکب ) دایره ای که عزایم خوانان وقت عزایم خواندن برای حفظ بر گرد خود یا دیگری برکشند. (آنندراج...
خط محور. [ خ َطْ طِ م ِ وَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خطی است موهوم که یک سر او بر شرق وسر دیگر بر غرب پیوسته است و با خط استواء متقاطع است ...
« قبلی ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ صفحه ۹ از ۲۵ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.