اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خط بریده

نویسه گردانی: ḴṬ BRYDH
خط بریده . [ خ َطْ طِ ب ُ دَ/ دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حروف بریده که بر کاغذ دیگر وصل کنند. خط ببریده . (آنندراج ) :
چون نامه نویسم بسوی سیمین بر
هر حرف شود آتش و هر نقطه شرر
در نامه ز بس که جای حرفم سوزد
مانند خط بریده آید بنظر.

نظام دستغیب (از آنندراج ).


ز گرمی جامه ام هر جا رسیده
تهی گردیده چون خط بریده .

میر یحیی شیرازی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.