گفتگو درباره واژه گزارش تخلف خط بطلان نویسه گردانی: ḴṬ BṬLAN خط بطلان . [ خ َطْ طِ ب ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) علامتی که برای بطلان امری میباشد. خطی برای بطلان چیزی روی آن کشند : صوفی بیا که خرقه ٔ سالوس برکشیم این نقش زرق را خط بطلان بسر کشیم .حافظ. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی خط بطلان کشیدن خط بطلان کشیدن . [ خ َطْ طِ ب ُ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) خطی برای بطلان چیزی کشیدن . باطل کردن . نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود