گفتگو درباره واژه گزارش تخلف خفته پشت نویسه گردانی: ḴFTH PŠT خفته پشت . [ خ ُ ت َ / ت ِ پ ُ ] (ص مرکب ) پشت دوتا. قوزی . قوزو. گوژپشت . خمیده پشت : حکیم نوزده چون پیر خفته پشت شوددرآنگهی که از پس خود کنده جوان بیند. سوزنی .خفته پشتش نعوذباﷲ قوزچون کمانی که درکشند بتوز.نظامی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود